موهایش سپید است و ردپای زندگی را می شود روی پیشانیش دید. می پرسد: با او نسبتی داری؟ و با سر به سنگ مزار اشاره می کند. - "نه. اتفاقی داشتم از اینجا رد می شدم. فکر کردم بنشینم و کمی خستگی در کنم. -"هیچ چیز در این جهان اتفاقی نیست. انچه را که اتفاق می نامیم، [...]
Comments
آقای اصلاح طلب در حال دختر بازی غافلگیر شد! خبرگزاری آسید شیخ پلاس
23/01/2008, 11:12:52 ب.ظ عبدالحسین دهقانی
به گزارش خبرگزاری آسید شیخ پلاس، یکی از رجال مهم سیاسی به نام آقای اصلاح طلب که قبلا به مدت هشت سال به نام آزادی مشغول بازی با کلمات بود، امروز در حالی که به طرزی زننده به عمل شنیع دختر بازی پرداخته بود توسط نگهبانان جان برکف اسلام در خیابان تهران ۸۶ غافلگیر و [...]
Comments
نامه ای از فاحشه ی سیاست به رجال مذهب
23/01/2008, 08:51:43 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
سلام می بینم که مشتری هایم جمع شده اند و دارند درمورد انتخابات صحبت می کنند. مثل همیشه می خواهید لیست قیمتهایم را بدانید. چشمهای حیزتان دوباره به پاهای برهنه ی زنی افتاده و توی ذهنتان حساب و کتاب می کنید که قیمت چهار سال همخوابگی با ملکه ی زیباییِ گربه ی خاورمیانه چقدر است. بیچاره [...]
Comments
قبرستان دارالسلام
17/01/2008, 07:24:43 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
یک ساعتی طول می کشد تا به مقصد می رسیم. خورشید غروب کرده است و سرمای کویر کم کم خود را نشان می دهد. از دور نشانه ی آبادی را می بینم. خانه ای یک اتاقه، تعدادی وسایل مکانیکی، زمین مسطح وسیعی که خاکبرداری شده، چهارده تا درخت و بیابانی که انتها ندارد. صفا - [...]
Comments
زحمت بی نتیجه؟
21/12/2007, 02:19:52 ب.ظ عبدالحسین دهقانی
همه ی ایرانیانی که در اینترنت به تولید محتوا می پردازند حداقل یکبار این سوال را از خود کرده اند که آیا زحمت آنها در نوشتن تاثیری هم به حال کل یا قسمتی از جامعه دارد؟ و آیا تلاش در دنیایی مجازی می تواند مقدمه ی برای تحول در دنیای واقعی باشد؟ کسانی که به تولید [...]
Comments
شهر ما
16/12/2007, 09:35:09 ب.ظ عبدالحسین دهقانی
گمنام بود. درخيابان های شهر مي گشت و نی لبک های خود را با شاخه های گل عوض می کرد. هر يکی را به يک شاخه گل می فروخت. بعد گل ها را بدست باد مي داد و باد آنهارا به جايي که آنجا نبود می برد. نی ها را با نيک های لب رودخانه [...]
Comments
ماهی ها در کویر
15/12/2007, 03:54:31 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
… من فقط جاده ام یعنی پی خودم می روم که جایی دور گمش کرده ام و جزای جرمم، تبعید به جزیره های بی جایی ست جان مرا نه خوابی هست نه جان پناهی نه جای سکون و نه میل ماندنی بینوا گم شده ای پر از رفتن و آمدنم و رازم را تنها رانندگان بیابانگرد و مسافران جلای وطن کرده می [...]
Comments
مادر رنجدیده ی من
08/12/2007, 06:13:46 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
در زمانه ی خطرناکی زندگی می کنیم. انسان قبل از اینکه بر خودش مسلط شود، بر طبیعت مسلط شده است. آلبرت شوایتزر روی دایره می نشینم و نامه را می خوانم: «روزی یکبار خورشید را صدا می کردم تا رنگ سپید بر خانه ات بزند و تا چشم می گشودی خنده ی من تو را به زندگی [...]
Comments
با عرفان چه کنیم؟
04/12/2007, 09:34:07 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
بحثی بین وبلاگهای سبز بر سر عرفان و خرافات در گرفته و زخم های کهنه جامعه ایرانی را بار دیگر در معرض دید قرار داده است. با پدیده ای به نام عرفان چه باید کرد؟ اگر کلمه کلیدی عرفان را در گوگل فارسی جستجو کنیم، حدود سه و نیم میلیون صفحه پیدا می شود. این در [...]
Comments
افسانه ای که واقعیت شد یا واقعیتی که افسانه شد؟
29/11/2007, 09:00:34 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
فرشید دستگاه را روی زمین می گذارد و داستانش را قطع می کند. توضیح می دهد که آن را از یک دوست زمین شناس قرض گرفته و کار اصلیش تجزیه و تحلیل جنس خاک تا عمق چند متری ست. دستگاه از دو وسیله ی مجزا تشکیل شده. قسمت کوچکتر که به اندازه یک ماشین حساب [...]
Comments
یک درِ بسته
28/11/2007, 07:24:47 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
آرامگاه، اتاقی چهارگوش و کوچک است. با سنگ قبری در وسط که از مرمر ساخته شده. بابک می گوید: «به خانه ای که مردگان برای مردگان ساخته اند خوش آمدید. کتاب را برایم پیدا کنید. من هم در این فاصله اینجا را جارو می زنم. سالهاست که منتظر چنین لحظه ای هستم» و با خوشحالی [...]
Comments
Show all items
Comments
آقای اصلاح طلب در حال دختر بازی غافلگیر شد! خبرگزاری آسید شیخ پلاس
23/01/2008, 11:12:52 ب.ظ عبدالحسین دهقانی
به گزارش خبرگزاری آسید شیخ پلاس، یکی از رجال مهم سیاسی به نام آقای اصلاح طلب که قبلا به مدت هشت سال به نام آزادی مشغول بازی با کلمات بود، امروز در حالی که به طرزی زننده به عمل شنیع دختر بازی پرداخته بود توسط نگهبانان جان برکف اسلام در خیابان تهران ۸۶ غافلگیر و [...]
Comments
نامه ای از فاحشه ی سیاست به رجال مذهب
23/01/2008, 08:51:43 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
سلام می بینم که مشتری هایم جمع شده اند و دارند درمورد انتخابات صحبت می کنند. مثل همیشه می خواهید لیست قیمتهایم را بدانید. چشمهای حیزتان دوباره به پاهای برهنه ی زنی افتاده و توی ذهنتان حساب و کتاب می کنید که قیمت چهار سال همخوابگی با ملکه ی زیباییِ گربه ی خاورمیانه چقدر است. بیچاره [...]
Comments
قبرستان دارالسلام
17/01/2008, 07:24:43 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
یک ساعتی طول می کشد تا به مقصد می رسیم. خورشید غروب کرده است و سرمای کویر کم کم خود را نشان می دهد. از دور نشانه ی آبادی را می بینم. خانه ای یک اتاقه، تعدادی وسایل مکانیکی، زمین مسطح وسیعی که خاکبرداری شده، چهارده تا درخت و بیابانی که انتها ندارد. صفا - [...]
Comments
زحمت بی نتیجه؟
21/12/2007, 02:19:52 ب.ظ عبدالحسین دهقانی
همه ی ایرانیانی که در اینترنت به تولید محتوا می پردازند حداقل یکبار این سوال را از خود کرده اند که آیا زحمت آنها در نوشتن تاثیری هم به حال کل یا قسمتی از جامعه دارد؟ و آیا تلاش در دنیایی مجازی می تواند مقدمه ی برای تحول در دنیای واقعی باشد؟ کسانی که به تولید [...]
Comments
شهر ما
16/12/2007, 09:35:09 ب.ظ عبدالحسین دهقانی
گمنام بود. درخيابان های شهر مي گشت و نی لبک های خود را با شاخه های گل عوض می کرد. هر يکی را به يک شاخه گل می فروخت. بعد گل ها را بدست باد مي داد و باد آنهارا به جايي که آنجا نبود می برد. نی ها را با نيک های لب رودخانه [...]
Comments
ماهی ها در کویر
15/12/2007, 03:54:31 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
… من فقط جاده ام یعنی پی خودم می روم که جایی دور گمش کرده ام و جزای جرمم، تبعید به جزیره های بی جایی ست جان مرا نه خوابی هست نه جان پناهی نه جای سکون و نه میل ماندنی بینوا گم شده ای پر از رفتن و آمدنم و رازم را تنها رانندگان بیابانگرد و مسافران جلای وطن کرده می [...]
Comments
مادر رنجدیده ی من
08/12/2007, 06:13:46 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
در زمانه ی خطرناکی زندگی می کنیم. انسان قبل از اینکه بر خودش مسلط شود، بر طبیعت مسلط شده است. آلبرت شوایتزر روی دایره می نشینم و نامه را می خوانم: «روزی یکبار خورشید را صدا می کردم تا رنگ سپید بر خانه ات بزند و تا چشم می گشودی خنده ی من تو را به زندگی [...]
Comments
با عرفان چه کنیم؟
04/12/2007, 09:34:07 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
بحثی بین وبلاگهای سبز بر سر عرفان و خرافات در گرفته و زخم های کهنه جامعه ایرانی را بار دیگر در معرض دید قرار داده است. با پدیده ای به نام عرفان چه باید کرد؟ اگر کلمه کلیدی عرفان را در گوگل فارسی جستجو کنیم، حدود سه و نیم میلیون صفحه پیدا می شود. این در [...]
Comments
افسانه ای که واقعیت شد یا واقعیتی که افسانه شد؟
29/11/2007, 09:00:34 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
فرشید دستگاه را روی زمین می گذارد و داستانش را قطع می کند. توضیح می دهد که آن را از یک دوست زمین شناس قرض گرفته و کار اصلیش تجزیه و تحلیل جنس خاک تا عمق چند متری ست. دستگاه از دو وسیله ی مجزا تشکیل شده. قسمت کوچکتر که به اندازه یک ماشین حساب [...]
Comments
یک درِ بسته
28/11/2007, 07:24:47 ق.ظ عبدالحسین دهقانی
آرامگاه، اتاقی چهارگوش و کوچک است. با سنگ قبری در وسط که از مرمر ساخته شده. بابک می گوید: «به خانه ای که مردگان برای مردگان ساخته اند خوش آمدید. کتاب را برایم پیدا کنید. من هم در این فاصله اینجا را جارو می زنم. سالهاست که منتظر چنین لحظه ای هستم» و با خوشحالی [...]
Comments
Show all items
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home